نویسه جدید وبلاگ
الهی !
همه از تو می ترسند و من از خود و از تو همه خوبی دیده ام و از خویش همه بدی!
)خواجه انصاری(
مملکت افراط و تفریط
خوب یا بد در مملکتی زندگی می کنیم که اسمش اسلامی است و باطنش غیر اما موضوع الان حکومت اسلامی نیست بلکه موضوع الان مردم و مسلمانان این حکومت است و این که در کجای کار قرار دارند ...
در ایران ما هیچ کس از مرد و زن نیست که در این افراط و تفریط گیر نکرده باشد از رهبر جامعه گرفته تا اقشار فرو دست جامعه همه در این مسائل گیرند
اما اصلی ترین دلیل این است که همه خود را سالم می دانند و کامل و بی نقض در نتیجه کسی دیگری نیست که از ما بالاتر باشد یا بیشتر بفهمد و ما با این افکار از روز تولد تا مرگمون این جور فکر می کنیم و هیچ وقت هم پی به خطای بزرگ خویش نمی بریم و در سراسر زندگی (سر تا سر خوشبختی مان!) هر چه اشتباه و خطا و گناه را انجام دهیم تقصیر ما نیست و همه تقصیرات از دوستان و اقوام و خانواده و جامعه و در صورت نبودن موجود مقصر در زمین سرمان را بالا می گیریم تا به خدا گیر داده و او را مقصر بگوئیم و با این افکار قشنگمان است که هیچ وقت پیشرفت نداشته و نداریم زیرا این گونه همه بی عیب و نقص اند هممون خدائیم یا با تخفیف
نابغه ای هستیم که دیگران باید دور مان باشند تا هر چه ما می گیم را انجام بدهند و همه بدنبال ریاست هستند و کمتر از ریاست عار است و این گونه است کشوری که 60 یا 70 میلیون رئیس دارد و همه دارند به دیگران امر و نهی یا نصیحت می دهند و جالب این جاست که هر چیزی که به دیگران پیشنهاد یا نصیحت می کنند خودشان هیچ وقت این کار را نکرده اند و ارزشی برای آنها قائل نیستند اما این خوبست که همه به ریاست و بزرگی فکر می کنند و این در ذات آدمی است اما ما باید با واقعیت زندگی کنیم نه رویا تا نتیجه این نشود که هستیم و همه می دانیم که چاپ پول بی پشتوانه از بی پولی بهتره
آرزو میخواه لیک اندازه خواه *** بر نتابد کوه را یک برگ کاه
همچنین یکی از مشکلات اساسی ما مردم قضیه ارزش هاست زیرا ما ارزشها را برعکس می بینیم و باز هم در حالی که فکر می کنیم درست می بینیم و به دلیل اینکه ما از چشم بیشتر از عقل استفاده می کنیم آنچه می بینیم را باور می کنیم و افتضاح این است که آنچه را نمی بینیم اصلا قبول نداریم و چون به خاطر وجود اسلام و در نتیجه تعصب دینی همه عقل ها بی استفاده می ماند و مردم متعصب نادان همه چیز را با تعصبات پوچ و خالی از تفکر می سنجند و به قول معروف اکثریت مردم مسائل علمی و دینی و غیره هر چه در جهت تعصبشان باشد را می پذیرند و مخالف آن را با خشم پس می زنند و همچنین افراد گوینده این ضد تعصب ها را منافق و گمراه می شمارند و این چیزها در تاریخ پر است مانند گالیله در قرون وسطی و دیگر دانشمندان و نویسندگان و در کل دگر باشان و دگر اندیشان
و این مسائل در کشور ما نیز در طول تاریخ چند 1000 ساله بوده ولی ما بیشتر در مورد انقلاب و بعد از آن را می گوئیم مانند علی دشتی نویسنده کتاب 23 سال که با شکنجه های شدید جان سپرد درست است که او در کتابش اشتباهاتی بزرگ داشت و برخی حرفهایش اشتباه بود اما اندیشه ای دارای تامل و پاسخ بوده و چیزهایی بوده که در فکر خیلی از افراد اهل تفکر سوال و مشغله است و باید به اندیشه و کتابش پاسخ داد نه به خودش در حالی که ما به جای پاسخ به سوال آنرا به زور پاک می کنیم و این حکومت ماست که در بیراهگی ای قرار دارد که سر انجام آن قرون وسطی اسلامیست